هستی

می ترسیم...... اما داستان جالب "خر" با سواد خسته ام .... عشق چیست؟ حوصله نداری شیشه مانیتورت رو تمیز کنی ؟؟ بوی محرم "ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻣﺎ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ " شعری تقدیم به همسران جامانده‌ی حاجیانی که در منا جان باختند حسین پناهی.... از زندگی لذت ببر هدیه از یک دوست خوب


 

توی یکی از فیلم های جیمز باند، یک دیالوگ جالب بود! هنرپیشه نقش منفی به جیمز باند

گفت:  “وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را

خوردند… مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی

شروع کردند هم دیگه را بخورند… دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد… بهش

گفتم، مادر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟  گفت:”این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد

مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!” 

  (حکایتی تلخ از یک جامعه افت زده)

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 11 آبان 1394



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به هستی مي باشد.