هستی

می ترسیم...... اما داستان جالب "خر" با سواد خسته ام .... عشق چیست؟ حوصله نداری شیشه مانیتورت رو تمیز کنی ؟؟ بوی محرم "ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻣﺎ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ " شعری تقدیم به همسران جامانده‌ی حاجیانی که در منا جان باختند حسین پناهی.... از زندگی لذت ببر هدیه از یک دوست خوب


داستانك :منطق چيست ؟


دو شاگرد پانزده ساله دبیرستان نزد معلم خود آمده و پرسیدند: استاد اصولا منطقچیست؟

معلم کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف. من به آنها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید کدام یک این کار را انجام دهند؟

هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: خوب مسلما کثیفه! معلم گفت: نه تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟ حالا پسرها می گویند: تمیزه! معلم جواب داد: نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد و باز پرسید: خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه! معلم دوباره گفت: اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد، خوب بالاخره کی حمام میگیرد؟

بچه ها با سردرگمی جواب دادند: هردو! معلم بار دیگر توضحیح می دهد: « هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته. ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است معلم در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید، این یعنی: منطق! و از دیدگاه هر کس متفاوت است.




نویسنده : لیلا تاریخ : چهار شنبه 29 آذر 1391

هوس بازترين پادشاه ايراني با 189 زن

 

تعداد همسران وی را ۱۸۹ همسر به همراه ۱۴۴ فرزند پسر ذکر کرده اند.(از آنجا که تعداد فرزندان دختر برایش اهمیتی نداشته تعداد دخترانش در تاریخ ثبت نگردیده است

ad01ac6d32309b85659446a41e69a9bb هوس باز ترین پادشاه ایرانی با 189 زن + عکس

 فتحعلی شاه قاجار دومین شاه از دودمان قاجار بود که به مدت ۳۶ سال و ۸ ماه فرمانروایی کرد. محل تولد فتحعلی شاه شهرستان دامغان است در کوچه ای که بموجب این تولد همچنان بنام کوچه مولود خانه مشهور عام می باشد.

کریمخان زند پس از سرکوب شورش محمد حسن خان قاجار در شمال ایران دو پسر وی به نام های آغامحمدخان و حسینقلی خان را مورد لطف و نوازش خویش قرار داد. وی محمدخان را با خود به شیراز برد و حکومت دامغان را نیز به برادر دیگر حسینقلیخان سپرد. وی فرزند حسینقلی خان جهانسوز برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. فتحعلی شاه پس از کشته شدن عمویش آغامحمدخان به پادشاهی رسید. زیرا آغا محمد خان فرزندی نداشت.

نام اصلی فتحعلی شاه بابا خان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید. فتحعلی شاه در سالهای اول حکومت خود، به سرکوبی مخالفان مشغول شد. جنگ های ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد.

می توان گفت که روند پاره پاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد. تعداد زنان وی را متفاوت ذکر کرده اند. سرهنگ دروویل فرانسوی ۷۰۰ و سرهنگ استوارت که یک سال بعد از مرگ او به ایران آمده ۱۰۰ و بی نینگ ۸۰۰ و مادام دیولافوا ۷۰۰ و مارخام ۳۰۰ و سپهر بیش از هزار یاد کرده اند.
بعضی منابع تعداد همسران وی را ۱۸۹ همسر به همراه ۱۴۴ فرزند پسر ذکر کرده اند.(از آنجا که تعداد فرزندان دختر برایش اهمیتی نداشته تعداد دخترانش در تاریخ ثبت نگردیده است) آغامحمدخان که خود ناتوان از زناشویی بود همواره برادرزادهٔ خود را ترغیب به ازدواج و آوردن فرزند می کرد و برای هر فرزند جدید به او پاداش می داد.




نویسنده : لیلا تاریخ : سه شنبه 28 آذر 1391

 

در دنياي مجازي

ادمهايي ديدم واقعي تر از هر واقعي!

و در دنياي واقعي اما

آدمهايي ديدم

كه از آدمهاي مجازي هم مجازي تر بودند!

 




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 27 آذر 1391

زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر دردل شب یک نفر دردل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفر و رهگذریم
آنچه باقیست فقط خوبیهاست!




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 27 آذر 1391

انتهاي شب، نگرانی هایت را به خدا بسپار و آسوده بخواب.

خدا بیدار است...




نویسنده : لیلا تاریخ : یک شنبه 26 آذر 1391

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند
و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او
فرستادند..
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله
از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.
نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک
بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش
کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟  زود قضاوت کردید؟ 
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو
پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که
خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه
شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان
روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار
دارد؟  زود قضاوت کردید؟ 
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری
دارید ..
.
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید
به خیریه شما کمک کنم؟

باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟




نویسنده : لیلا تاریخ : شنبه 25 آذر 1391

بيچاره دخترا(طنز)


 عکس   بیچاره دخترا (طنز)

 اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!

اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره!

 

اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!

اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!

اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود!

اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!

اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!

اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!

اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه !

اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه !

اگه…………چکار کنه بمیره خوبه؟




نویسنده : لیلا تاریخ : شنبه 25 آذر 1391

زندگی باید کرد !

 



زندگی باید کرد ! گاه با یک گل سرخ

گاه با یک دل تنگ ، گاه باید رویید در پس این باران، 

گاه باید خندید بر غمی بی پایان .

 

زندگانی برگ بودن در مسیر باد نیست ...

                                  امتحان ریشه هاست ...

                          ریشه هرگز اسیر باد نیست ...

                                  زندگانی پیچک است ...

                              انتهایش می رسد پیش خدا ...

                         باید آن را سبز کرد.باید آن را آب داد ...

                                   با آب پاش لحظه ها




نویسنده : لیلا تاریخ : جمعه 24 آذر 1391

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«
دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند

پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد

پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت
.

 


از : سهراب سپهری




نویسنده : لیلا تاریخ : چهار شنبه 22 آذر 1391

پایان

یه جاهایی هست که "نتیجه" تمام تلاشت میشه "سکوت"..

دقیقا همونجایی که دیگه از رفتن پا پس میکشی...

دقیقا اون لحظه ای که متوجه میشی تمام این مدت اشتباه فکر میکردی که داری دوور میشی از گذشته, از نارضایتی..

درست همون موقعی که واقعیت میخوره تو سرت که تو هنوز هم توی لحظه جا موندی..

اونجاست که درست میشی..

اونجاست که با اینکه همه چی و همه کس رو از دست دادی, برمیگردی..به زندگی..

اون وقت ارزش به دست آورده های بعدا رو میفهمی..

ولی, بابت هزینه زیادی رو تقبل کردی..




نویسنده : لیلا تاریخ : سه شنبه 21 آذر 1391


به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي


رنج را نبايد امتداد داد بايد مثل يک چاقو که چيزها را مي‏بره و از

ميانشون مي‏گذره از بعضي آدم‏ها بگذري و براي هميشه قائله رنج

آور را تمام کني.




نویسنده : لیلا تاریخ : سه شنبه 14 آذر 1391

تجسم شیرین مردانی که دو همسری را در خیال خود می پرورانند!

گروه اینترنتی ایران ناز ، www.irannaz.info

گروه اینترنتی ایران ناز ، www.irannaz.info




نویسنده : لیلا تاریخ : سه شنبه 14 آذر 1391

ملاک رفتار است یا احساس ؟




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 13 آذر 1391

دلم برای کودکیم تنگ شده ....

 


دلم برای کودکیم تنگ شده….


برای روزهایی که باور ساده ای داشتم


همه آدم ها را دوست داشتم…


مرگ مادر “کوزت” را باور می کردم و از زن “تناردیه” کینه به دل می گرفتم


مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر “هاچ” گم نشود…


دلم می خواست “ممُل” را پیدا کنم


از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال “وروجک” می گشتم


تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود


دلم برای خدا تنگ شده …


خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم…


دلم برای کودکیم تنگ شده …

شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت…




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 13 آذر 1391

خـــــــــــدایـــــــا


خـــــــــــدایـــــــا

قــــربون دســتـــت

مــیشه بگــــی دکمـــه کنـــسلــش کجاست ؟!

به اندازه کافـــــــی بـــدبختـــــی دانـــلود کـــردیم بســـه دیـــگــه …




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 13 آذر 1391

تو هیچی نمی شی !!!!

ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻠﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪﻧﺎﻇﻢ ﺑﺎ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪ : ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﯽ ، ﻫﯿﭽﯽ
ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﮑﻼﺳﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ،ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺍﻣﺎ ، ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﺑﺮﮔﻪ ﻣﺠﺘﺒﯽ ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﺸﺖﺍﺷﮏ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺑﯿﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺁﻣﯿﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ.

ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺛﻠﺚ ﺍﻭﻝ :
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﯾﮏ ﻣﺜﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺗﻬﯽ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮﯾﺪ
ﺟﻮﺍﺏ :ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎ
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﻋﻀﻮ ﺧﻨﺜﯽ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﺣﺎﺝ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺁﻗﺎ ، ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺎﻟﻪ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﯿﺞ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩﻭ ﮔﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺗﻌﺪﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﯿﻨﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﻡﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻻﻋﻼﺝ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯿﺪ
ﺟﻮﺍﺏ : ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﯾﻌﻨﯽ ، ﯾﻌﻨﯽ ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ، ﺍﺯ ﻣﺎﺑﻬﺘﺮﺍﻥﺍﺻﻼ ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺑﺨﺶ ﭘﺬﯾﺮﯼ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺁﻗﺎﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯼﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻟﻪ ﺳﺎﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺳﺌﻮﺍﻝ : ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﭼﻪ ﺧﻄﯽﺍﺳﺖ ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﺧﻂ ﻓﻘﺮ ، ﮐﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﻟﯿﻼ ، ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺭﺍ ، ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﻣﺘﺼﻞ ﮐﺮﺩ.

ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺧﻮﺍﻧﺎ ،ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺛﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯽ ، ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﺪﺍﺩ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﺮﺩ ، ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻟﺮﺯﺍﻧﺶ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﺁﻗﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ :
ﮔﻔﺘﯿﺪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﯿﻢ ؟ ﻫﯿﭽﯽ ؟ﺑﻌﺪ ﻋﻘﺐ ﻋﻘﺐ ﺭﻓﺖ ، ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﮔﻢ ﺷﺪ...


 
 
 




نویسنده : لیلا تاریخ : یک شنبه 12 آذر 1391

زنده یاد قیصر امین پور

 

صبح یک روز سرد پائیزی - روزی از روز های اول سال

بچه ها در کلاس جنگل سبز - جمع بودند دور هم خوشحال

بچه ها غرق گفتگو بودند - بازهم در کلاس غوغا بود

هریکی برگ کوچکی در دست! - باز انگار زنگ انشاء بود

تا معلم ز گرد راه رسید - گفت با چهره ای پر از خنده

باز موضوع تازه ای داریم - آرزوی شما در آینده

شبنم از روی برگ گل برخواست - گفت میخواهم آفتاب شوم

ذره ذره به آسمان بروم - ابر باشم دوباره آب شوم

دانه آرام بر زمین غلتید - رفت و انشای کوچکش را خواند

گفت باغی بزرگ خواهم شد - تا ابد سبز سبز خواهم ماند

غنچه هم گفت گرچه دل تنگم - مثل لبخند باز خواهم شد

با نسیم بهار و بلبل باغ - گرم راز و نیاز خواهم شد

جوجه گنجشک گفت میخواهم - فارغ از سنگ بچه ها باشم

روی هر شاخه جیک جیک کنم - در دل آسمان رها باشم

جوجه کوچک پرستو گفت: - کاش با باد رهسپار شوم

تا افق های دور کوچ کنم - باز پیغمبر بهار شوم

جوجه های کبوتران گفتند: - کاش میشد کنار هم باشیم

توی گلدسته های یک گنبد - روز و شب زایر حرم باشیم

زنگ تفریح را که زنجره زد - باز هم در کلاس غوغا شد

هریک از بچه ها بسویی رفت - ومعلم دوباره تنها شد

با خودش زیر لب چنین میگفت: - آرزوهایتان چه رنگین است

کاش روزی به کام خود برسید! بچه ها آرزوی من اینست




نویسنده : لیلا تاریخ : یک شنبه 12 آذر 1391

زنده یاد قیصر امین پور

 

چرا مردم قفس را آفریدند ؟
چرا پروانه را از شاخه چیدند ؟
چرا پروازها را پر شکستند ؟
چرا آوازها را سر بریدند ؟
.
پس از کشف قفس ، پرواز پژمرد
سرودن بر لب بلبل گره خورد
کلاف لاله سر در گم فرو ماند
شکفتن در گلوی گل گره خورد
.
چرا نیلوفر آواز بلبل
به پای میله های سرد پیچید ؟
چرا آواز غمگین قناری
درون سینه اش از درد پیچید ؟
.
چرا لبخند گل پرپر شد و ریخت ؟
چه شد آن آرزوهای بهاری ؟
چرا در پشت میله خط خطی شد
صدای صاف آواز قناری ؟
.
چرا لای کتابی ، خشک کردند
برای یادگاری پیچکی را ؟
به دفتر های خود سنجاق کردند
پر پروانه و سنجاقکی را ؟
.
خدا پر داد تا پرواز باشد
گلویی داد تا آواز باشد
خدا می خواست باغ آسمان ها
به روی ما همیشه باز باشد
.
خدا بال و پر و پروازشان داد
ولی مردم درون خود خزیدند
خدا هفت آسمان باز را ساخت
ولی مردم قفس را آفریدند

 




نویسنده : لیلا تاریخ : یک شنبه 12 آذر 1391

 

[تصویر:  6lnnj2izess5y7v89by.gif] 

غم دنيارو بيخيال غصه فردارو بيخيال

بزن بالا نوش جونتامشبهرو بابا بيخيال

کلاس ملاسو بيخيالليسانس ميسانسو بيخيال

بيا وسط قرش بده ما آس وپاسيم بيخيال



نویسنده : لیلا تاریخ : شنبه 11 آذر 1391


 

دلم تنگه کوچه های باريک خدا است، دلم تنگ صدای پروردگار است
خدای خوبم من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی ات نداری !
من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت نداری!
تو رو از تو گدایی می کنم .
خدا رو دوست دارم و میخوام فقط اون عشقم باشه سالها بدنبال گمشده ام میگشتم و حال میدانم او کیست امیدوارم هیچوقت بحال خود رهایم نکند...که بدون او هیچم هیچ....
و من دلم تنگ رحمت است، دلم تنگ لحظه ای فقط لحظه ی توبه و

نيايش با خلوص پاک است.



خدایا من اگر بد کنم تو را بندگان خوب فراوان است

اما اگر تو مدارا نکنی و نبخشی مرا خدای دیگر کجاست؟






نویسنده : لیلا تاریخ : شنبه 11 آذر 1391

اگر مردها مشاور ازدواج باشند!!


 
 



>>مشاور عزیز
>>امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم دراین سرمای استخوان سوزتا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی بغل شوهرم بود!
>>من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط 19 سال دارد. ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم. شوهرم اعتراف کرد که از شش ماه پیش با دختر همسایه رابطه دارد.
>>مشاور عزیز. من نگران و دل شکسته هستم و شدیداً به کمک شما نیاز دارم. لطفاً به من کمک کنید.
>>ارادتمند، شیلا



>>پاسخ مشاور:
>>شیلای عزیز
>>من درد شما را می فهمم. خراب شدن ماشین دراین سرمای سخت زمستانی مشکل بزرگی است. با توجه به آنچه که توضیح دادی، احتمال می دهم مشکل از موتور باشد. لوله های بنزین را چک کن که آشغال تویشان گیر نکرده باشد. اگر تمیز هستند، شاید پمپ بنزین اشکال پیدا کرده باشد. اگر آن هم نبود باید انژکتور را چک کنی. امیدوارم توانسته باشم به تو کمک کنم.
>>ارادتمند، مشاور




نویسنده : لیلا تاریخ : چهار شنبه 8 آذر 1391

اولین ها چه کسانی بودند؟؟؟؟؟

 

1.
 2. 
اولین مردمانی که فقط به
 گذشته بسیار بسیار دور خود افتخار 
 می‌کنند ولی چیزی در ۵۰۰ سال اخیر
 برای دنیا نداشته‌اند ، ایرانیان
 بودند


3. 
اولین مردمان دنیا که در خانواده های دیکتاتور و پدر سالار
 زندگی می کردند و انتظار  حکومت دموکرات داشتند !ایرانیان بودند 



4. 
اولین مردمانی که در
  اولین صادرات به کشورهای شمالی
 ایران به جای حنا، خاک رنگی
 فروختند، ایرانیان بودند 


5. 
اولین مردمانی که کشف
  کردند دروغگویی و ریا و کلک‌بازی
 برای موفقیت ضروری است، ایرانیان
 بودند 

 

 




نویسنده : لیلا تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1391

چرا دهه اول ماه محرم عزاداری می کنیم؟

اولا: با آغاز مام محرم مصائب امام حسین (ع) ویارانش تداعی می شود وسیره ائمه علیهم السلام نیز   احیای دهه محرم بود همان طوری که  امام رضا (ع) می فرمایند  کان أبی إذا دخل شهر المحرم  لا یری ضاحکا و کانت الکآبة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة أیام فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ویقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین صلی الله علیه.

 

 

یعنی:  وقتی ماه محرم فرا می رسید  در پدرم امام کاظم علیه السلام آثار شادی  دیده نمی شد و همواره غمگین بودند ،  روز دهم ، روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود : در این روز بود که حسین علیه السلام را به شهادت رساندند.
 
امالی صدوق، ص ۷۸ و بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۲۸۴٫
 
ثانیا: در عرف رسم براین است که  تجلیل از خاطره خوب و یا تلخ به صورت دهه برگذار می شود مانند دهه فجر و دهه ولادت رسول اکرم (ص) و  دهه فاطمیه و غیره.
 
ثالثا: به خاطر  این که در طول ده روز فرصت مناسی باشد برای  تبین اهداف عالی حضرت سید الشهداء علیه السلام و فلسفه سوگواری برای آن حضرت مانند:
 
۱ .  حیات مجدد اسلام  واحیای سنت .
 
۲ .  حفظ مکتب و شریعت بود .
 
۳ .  تحکیم باورهای دینی مردم با آشنا شدن توده هابا معارف دینی.
 
۴ .  پیوند عمیق عاطفی میان امت والگوهای راستین.
 
۵ .  اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم




نویسنده : لیلا تاریخ : چهار شنبه 1 آذر 1391

راز شش گوشه بودن ضریح امام حسین (ع)


چرا برخلاف ضریح و مرقد امان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا (ع) شش گوشه ساخته شده است.

 

 

در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام ۱۷ نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و  نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.»

در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند. پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.
بنابراین به نظر می رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن  نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.




نویسنده : لیلا تاریخ : چهار شنبه 1 آذر 1391



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به هستی مي باشد.