داستان پند آموز کارتون خالی
هستی

می ترسیم...... اما داستان جالب "خر" با سواد خسته ام .... عشق چیست؟ حوصله نداری شیشه مانیتورت رو تمیز کنی ؟؟ بوی محرم "ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻣﺎ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ " شعری تقدیم به همسران جامانده‌ی حاجیانی که در منا جان باختند حسین پناهی.... از زندگی لذت ببر هدیه از یک دوست خوب


داستان پند آموز کارتون خالی

داستان کوتاه و پند آموز کارتون خالی

 

در شهری دور افتاده، خانواده فقیری زندگی می‌کرد.

پدر خانواده از اینکه دختر ۵ ساله‌شان مقداری پول برای خرید کاغذ کادوی طلایی رنگ مصرف کرده بود،

ناراحت بود چون همان قدر پول هم به سختی به دست می‏آمد.

دخترک با کاغذ کادو یک جعبه را بسته بندی کرده و آن را زیر درخت کریسمس گذاشته بود…

صبح روز بعد، دخترک جعبه را نزد پدرش برد و گفت: بابا! این هدیه من است.

پدر جعبه را از دختر خردسالش گرفت و آن را باز کرد. داخل جعبه خالی بود! پدر با عصبانیت فریاد زد: مگر نمی‌دانی وقتی به کسی هدیه می‌دهی باید داخل جعبه چیزی هم بگذاری؟ اشک از چشمان دخترک سرازیر شد و با اندوه گفت: باباجان! من پول نداشتم ولی در عوض هزار بوسه برایت داخل جعبه گذاشتم. چهره پدر از شرمندگی سرخ شد. دختر خردسالش را بغل و او را غرق بوسه کرد.

دیروز به تاریخ پیوست. فردا معماست و امروز هدیه است.





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : لیلا تاریخ : یک شنبه 2 مهر 1391



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به هستی مي باشد.